می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکستآنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسستمی روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سردآن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکستمی روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــانداز هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته استراســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم توتاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشستطـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بودروی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست///
نظرات شما عزیزان:
Rnk.Znd
ساعت21:30---10 آبان 1393
میروم از رفتن من شادوواز عذاب دیدنم آزاد باش.............!
لم گرم خداوندیست ک با دستان من گندم برای یاکریم خانه میریزد..چه بخشنده خدای عاشقی دارم..که میخواند مرا با آنکه میداند گنه کارمدلم گرم است میدانم..بدون لطف او تنهای تنهایم..برایت من خدا را آرزو دارم.(((سلام دوس عزیزخوش امدی به وب من حالا که امدی سر زدی لطف کردی اما نظر یادت نره بدون نظر نرو ممنون))
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان 1دل نوشت و آدرس .LXB.ir1delneveshte لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.